Back شما اینجا هستید: صفحه اصلی یادداشت از وعده های واهی و آشپزخانه های خانگی تا کرسی سبز بهارستان!

حکایت ماراتنی نفس‌گیر؛
از وعده های واهی و آشپزخانه های خانگی تا کرسی سبز بهارستان!

دو ماه دیگر تا انتخابات دهمین مجلس شورای اسلامی باقی نمانده و تبلیغات زیرپوستی برخی کاندیداها مدتها است آغاز شده است.

دوباره مردم آماده شدند تا شعارهای در صف ایستادگان برای مجلس را بشنوند و رأی در صندوق بیندازند؛ برخی مدتها است که کاندیدای مورد نظر خود را انتخاب کردند و در محافل به تعریف و تمجید و تبلیغ می پردازند و بخش قابل توجهی از مردم نیز منتظرند تا ببیند چند نفر از 12 هزار و 132 نفری که عزم رقابت کرده اند، تأیید صلاحیت می شوند و به چه کسانی می توان اعتماد کرد.

برخی از کاندیداها چند وقتی می شود که در مجامع حضور پیدا می کنند و یکی آشپزخانه باز می کند و دیگری مکرر وعده های واهی چون استخدام، اشتغال و ندای رفع مشکلات سرمی دهد که سالهاست دوایی برای درمان آنها وجود ندارد و قرار است معجزه و یا جادویی اتفاق بیفتد و چنین وعده هایی مردم را دلگرم می کنند؛ البته این را نیز نمی توان نادیده گرفت که برخی نیز هستند که اهدافی برای مردم در ذهن دارند که مجلس رهگذری برای رسیدن به این اهداف است، صرف نظر از اینکه به اهداف مورد نظر می رسند یا خیر؟

همانطور که آمار ثبت نام کنندگان در انتخابات مجلس شورای اسلامی نشان می دهد 12 هزار نفر در قبال خود و هم وطنان خود احساس تکلیف کرده اند و وارد گود شدند تا طعم رقابت در انتخابات را بچشند، اما اینکه هریک از این 12 هزار نفر چه اهدافی دارند و در میان آنها تأییدشدگان چه مسیری را برای به ثمر رساندن تلاش خود در جلب نظر مردم برای تکیه زدن بر صندلی‌های بهارستان انتخاب می کنند جای تأمل و البته تفحص دارد.

شاید از همان دوران آغاز تحصیل همه مردم بر اساس آنچه آموخته بودند و شنیده بودند هدف از تحصیل و به دنبال آن مشغول شدن به کار را خدمت به جامعه می دانستند و البته می دانند اما "خدمت به مردم" به جمله کلیشه ای و البته غرورانگیز بسیاری از مردمان تبدیل شده و بدون شک هریک از کسانی که وارد عرصه انتخابات شده اند یکی از اهداف خود را در بیان، خدمت به جامعه می دانند.

حال سوال اینجاست که چرا برخی از کسانی که ندای خدمت را سر دادند و به عنوان یکی از شعارهای خود مطرح می‌کردند نتوانستند آنگونه که باید پاسخگوی آراء مردم باشند؟

شاید برخی اعتقاد داشتند که از طریق نظام قانون گذاری می توان مشکلات مردم را رفع کرد اما پس از اینکه وارد مجلس شدند بستر را برای رفع مشکلات مناسب ندیدند و یا برخی دیگر که مهمترین دغدغه برای ایشان کسب آراء و ورود به مجلس بود و متأسفانه برگه های رأی پله هایی برای اوج گیری افرادی  شد که بعدها همین پله ها را به فراموشی سپردند.

گاهی می توان با نشستن پای حرف های مردم از مشکلاتی شنید که قرار بود در مجلس چاره ای برای رفع آن اندیشیده شود اما هنوز خبری نیست، هرچند خواسته هایی نیز بوده که برآورده شده و همین به برگ برنده نماینده ای تبدیل شده که در آینده دم از خدمت بزند.

عده ای چندین ماه به تبلیغات و شعار پردازی پرداختند و به هدف خود رسیدند اما بزرگترین نقش آنها برای مردم پس از ورود به مجلس تنها حضور در سخنرانی های محافل شهر و دیار خود بود و ادامه سر دادن وعده ها؛ وعده هایی که البته اگر چه بعضا عملی هم نمی شوند اما حداقل جنبه دلگرمی و امیدبخشی به جامعه را دارند و از این باب این کار قابل تحسین بوده و هست!

برخی از نامزدها پیش از انتخاب، لیستی از مشکلاتی که شاید خود مردم هم از تعدادی از آنها با خبر نبودند، تهیه می کردند و لایحه هایی برای مردم تشریح می‌نمودند که در صورت تصویب، مشکلات به نوبت از لیست خارج می شد و برخی دیگر نیز گاهی هدف اصلی خود را پیگیری همه روزه برای برآوردن خواسته های مردم مطرح می کردند اما پس از گذشتن مدتی از ورود به مجلس و تشکیل کمیسیون ها و فراکسیون ها در این قالب ها فرو می رفتند و خواسته های مردم فراموش می شد؛ هرچند برنامه های همین کمیسیون ها نیز چاره اندیشی برای رفع موانع بود اما تلاش ها چندان ثمر بخش نبود و در کنار اخباری که گاه و بی‌گاه بر بایدها و شایدها، وعده‌ها و ادعاهایی که اعضا بر آن تأکید داشتند، صدای "تصویب شد" هم بعضا به گوش می رسید، برخی از لایحه‎ها اجرا می شد و برخی نیز تا به بطن و متن جامعه برسد، محو می شد.

اینگونه است که قبول سمت در کمیسیون ها و فراکسیون هایی که نمی توان خبر دقیقی از نتیجه تلاش‌های اعضای آن فهمید، به مردمانی که به نماینده شهر خود اعتماد کردند، ارجحیت پیدا می کند.؛ اینجاست که بر اساس گفته های مردم وعده ها و رویاپردازی ها در میان بدبینی و نا امیدی گم می شود و گاهی نیز نمی توان تشخیص داد که تبدیل شدن به تیتر یک رسانه‌ها و سوژه عکاسان شدن، حکایت از تلاش برای به ثمر رساندن وعده ها و رفع مشکلات است یا چیدن پله ها برای رسیدن به اهدافی دیگر؟

از سویی دیگر نیز نمی توان فهمید که بی خبری از برخی نمایندگان از تلاش بی ریا و نیت خالص ایشان است یا دردی که درمان نشده و به تبع حرفی برای گفتن نمانده است؟

با این وجود با گذشت 9 دوره از مجلس شورای اسلامی مردم هنوز به افکار جدید، اهداف جدید و قدم های استوار امیدوارند و کاندیداها نیز هنوز از شرایط مطابق با نیاز روز استفاده می کنند تا با مردم در ارتباط باشند و بتوانند اعتماد بخرند اما اینکه چگونه رأی و نظر مردم را جلب کنند، حائز اهمیت است.

در شرایط روز شاید دیگر زمان این نباشد که کاندیداها با وعده های شام و ناهار در شهرها و روستاها و در جمع مردمانی که اصل زندگی اجتماعی آنها بر خوش بینی و اعتماد است، آراء مردم را در ظرف ها جمع کنند و یا وعده پر کردن سفره توانمندانی را بدهند که برای رسیدن به منافع شخصی از هر تلاشی برای انتخاب فرد مورد نظر به مجلس دریغ نمی کنند.

شاید دیگر زمان این نباشد که نامزدها وعده های غیر عملی و دور از دسترس مطرح کنند و برای رسیدن به رأی، امیدی را در دل مردم ایجاد کنند که ممکن است ثمر بخش نباشد.

متأسفانه هستند کسانی که با اقداماتی غیر منطقی و یا شاید غیر اخلاقی اعتماد جلب می کنند و پس از رسیدن به هدف، اصل را فراموش می کنند و همین بهانه ای برای بی اعتمادی مردم نسبت به کسانی شود که شاید بدون چشمداشت و با صداقت با مردم سخن می گویند؛ متأسفانه در برخی موارد شاهد این هستیم که وعده های واهی آنقدر در مجامع رسوخ کرده که تعداد شنوندگان حرف‌های منطقی و اهداف دست‌یافتنی انگشت شمار می شود.

شاید بتوان گفت مردم نتیجه مناسبی از رأی و اعتماد خود  ندیده اند که حالا 12 هزار نفر احساس تکلیف کرده و فکر می کنند که می توانند مشکلات را حل کنند.

جوانان دیدند که کاری از دست ریش سفیدان برنیامد و فهمیدند که ادعاهایی که همواره مبنی بر اینکه "باید به جوانان اعتماد کرد و به آنها بها داد" مطرح می شد، حنایی بود که رنگی نداشت، پس خودشان دست به کار شده و برای شرکت در انتخابات ثبت نام کردند.

این ها نشان می دهد که مردم به دنبال تغییر و نگاه جدید و افرادی پر تلاش هستند که به مرور زمان دچار فراموشکاری نشوند.

حال کاندیداها هستند که باید وجدان را در نظر بگیرند و صداقت و پایبندی را در قبال تک تک آراء مردم به یاد داشته باشند و بدانند که مردم نیز در گذر زمان تغییر کرده‌اند؛ کسانی که با راه اندازی کمپین ایرانخودرو و سایپا را تحریم می‌کنند، دیگر با شام و وعده های پوشالی خام نخواهند شد!

یادداشت: فرشته اکبری

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه کردن